کد مطلب:223179 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:259

سوق الاهواز

سوق الاهواز

اهواز در اواخر سال 51 ه' ق توسط أبو موسی اشعری در زمان زمامداری عمر بن خطاب فتح شد. ابن حوقل كه كتاب خود صورة الأرض را در سال علیه السلام ( فتوح البلدان، ص 243. )

صلی الله علیه واله 3 ه' ق تألیف كرده است، حدود خوزستان را به شرح ذیل وصف می كند:

حدود خوزستان و موقع آن در میان سرزمینهای مجاور كه بدان می پیوندد و از مضافات آن به شمار می روند، بدین گونه است: حدّ شرقی آن فارس و اصفهان است و میان خوزستان و حدّ فارس از سوی اصفهان، رود طاب جاری است و تا ( لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ص 291. )

نزدیكی مهروبان مرز آن را تشكیل می دهد و بر كرانه این رودخانه روستایی بزرگ و ناحیه ای پهناور است. این رود عمیق و بزرگ است و پلی چوبین معلّق در هوا ( نزهة القلوب، ص 155. )

دارد و فاصله آن تا آب، ده ذراع و گذرگاه كاروانیان و عابران است. آن گاه رود طاب مرز میان دورق و مهروبان می گردد تا آن كه به دریا می ریزد.

غرب خوزستان روستای واسط و توابع آن و نیز دورراسبی است، اما شمال ( جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ص 0صلی الله علیه واله 2. )

آن حدّ صیمره و كرج و لور (لرستان) است تا آن كه به حدود «جبال» از سوی اصفهان می پیوندند. به گفته برخی لرستان و توابع آن جزء خوزستان و سپس جزء جبال شده است. مرز خوزستان از سوی فارس و اصفهان و حدود جبال از سوی واسط تربیعی به خط مستقیم است جز این كه حدّ جنوبی از عبّادان (آبادان) تا روستای واسط به صورت مخروط درمی آید و در تربیع از طرف مقابل تنگ می شود و همچنین در تربیع از ناحیه جنوب و نیز از ناحیه عبّادان به سوی دریا تا فارس نیم دایره ای است كه در گوشه تشكیل می گردد و این حدّ از مغرب آغاز و به سوی دجله كشیده می شود تا آن كه از «بیان» می گذرد، آنگاه از پشت «مفتح» و «مذار» پیچیده به روستای واسط كه از همان جا آغاز گشته بود می پیوندد.

( صورة الأرض ص 23 - 22. )

شهر اهواز را در آغاز سوق الاهواز می نامیدند و به اختصار الاهواز و یا اهوز گفتند. اهواز جمع «هوز = خوز» است و كلمه خوزستان یعنی كشور «خوزها» ( فتوح البلدان، ص 251؛ مرآت البلدان، 132/1. )

( مرآت البلدان، ص 131. )

یاقوت حموی در معجم البلدان به نقل از ثوری می نویسد: اهواز را به زبان فارسی «هوز مشیر» گویند و تحقیق این است كه اهواز در اصل اخواز بوده و آن را معرّب كرده، اهواز گفته اند. در نسخ خطی «هرمز اوشیر» و «هرمز اردشیر» هم آمده ( مرآت البلدان، ص 131. )

است.

( جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ص 251، 341، 342؛ فتوح البلدان، ص 251. )

قدامة بن جعفر در سال صلی الله علیه واله صلی الله علیه واله 2 نواحی اهواز را به هفت بخش تقسیم می كند كه نخستین آنها از كنار مرز بصره ناحیه سوق ( كتاب الخراج، ص صلی الله علیه واله 13. )

الاهواز است و مجاور «مذار» (Madhar) ناحیه «نهر تیری» است و پس از آن ( یعقوبی، البلدان، ص 101؛ مختصر البلدان، ص 211، الاعلاق النفیسة، ص 9 - 107؛... )

تستر (Tostar) و ناحیه شوش (sous) و ناحیه جندی شاپور و ناحیه رام هرمز ( المسالك و الممالك، ص 42 - 2صلی الله علیه واله 1 - صلی الله علیه واله علیه السلام 1؛ البلدان، ص 141 - 50؛ آثار البلاد و اخبار العباد عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ص 2 - 0علیه السلام 1، نزهة القلوب، ص 109... )

( نزهة القلوب، ص 111؛ البلدان، ص علیه السلام - 141؛ الاعلاق النفیسة، ص 122 - 20 - 219؛ مسالك الممالك ص 89 - 93 - صلی الله علیه واله 9؛ المسالك والممالك ص 42 - 2صلی الله علیه واله 1 - صلی الله علیه واله علیه السلام 1؛ معجم البلدان، ص 188؛ تقویم البلدان، ص 335 - 359؛ مختصر كتاب البلدان، ص 141،... . )

(رامهرمز) و ناحیه سوق العتیق (atyk - al - souk) است.

( الخراج، ص صلی الله علیه واله 13. )

سرزمین خوزستان در محلّی مستوی و هموار قرار گرفته و دارای آبهای جاری است، در سراسر خوزستان كوهی و ریگی نیست و تنها در مجاورت نواحی شوشتر، جندی شاپور، ایذج «ایذه» و اصفهان كوه دیده می شود. خوزستان دارای آبهای پاكیزه و شیرین و جاری است و در سراسر این سرزمین شهری نمی شناسیم كه آبش از چاه باشد زیرا وجود آبهای جاری فراوان آن را از آب چاه بی نیاز می كند. خاك آن هر چه از دجله به سوی شمال دور شویم خشكتر و سالمتر ( احسن التقاسیم، ص صلی الله علیه واله 41؛ تمدّن اسلامی در قرن چهارم هجری، 2/علیه السلام 22. )

است و هر چه به دجله نزدیكتر شویم در سستی (یا شوره زار بودن) از جنس زمین بصره است... محصول آن خرما است و همه حبوبات نیز مانند گندم، جو و باقلا در آن به عمل می آید. برنج نیز فراوان دارد تا آنجا كه آرد می كنند و نان می پزند و می خورند و قوت ایشان است. در همه بخشهای بزرگ شهری نیست كه نیشكر نداشته باشد و در منطقه مسرقان فراوان است و از آن جا بیشتر به شوشتر و ( مسرقان، نام نهری است كه اكنون به آب «گرگر» موسوم است. لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ص 254. )

عسكر مكرم می برند، زیرا نیهای عسكر مكرم و شوشتر شكر فراوان ندارد، برخلاف سوس (شوش) كه شكرش بسیار است و در سایر جاها نیشكر به اندازه رفع حاجت و بیشتر از آن وجود دارد. همه قسم میوه در خوزستان هست جز گردو و میوه های سردسیری كه در آن جا به دست نمی آید. مردم خوزستان غالباً مذهب اعتزال دارند و این مذهب در نزد آنان بیش از اقوام دیگر شایع است.

( صورة الأرض ص صلی الله علیه واله 2 - 24؛ مسالك الممالك ص 93 - 89. )